کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … !
کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان ”
دلم خیـــــــلی گرفته اســـت …………..
اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد …
آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد … !
کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … !
کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان ”
دلم خیـــــــلی گرفته اســـت …………..
اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد …
آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد … !
هنوز هم بوی خاک را دوست دارم ...
و هنوز هم دلم کودکی ست عاشق بازی با خاک
نگران نباش ...
حال دلم خوب است ...
فقط گاهی بهانه ی خاطراتی را میگیرد که با دستانم خاکشان میکنم
زیر انبوهی از گریه ...
گریه هایی که بویشان را دوست ندارم
تنهائي ام را دوست دارم
نه اينکه چون بي وفا نيست
نه اينکه چون خدا هم تنهاست
و با در دلش دروغي نيست
نه ...
تنهائي را دوست دارم
وقتي تو را به من مي رساند
و در ازدحامت
شلوغ ترين نقطه دنيا مي شود دلم
تنهائي را دوست دارم
دزدانه که سرک مي کشي
به خيالم
و نمي داني
از گوش? تنهائي من
هميشه دامنت پيداست
تنهائي ام را دوست دارم
تنها براي تو
براي من
براي عشق
بخاطر همه ی درهایی که کوبیده ام و خانه ی تو نبوده است.
بخاطر همه ی حاجاتی که از غیر تو خواسته ام.
بخاطر همه ی آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم.
بخاطر همه ی مهربانی هایت که با گنـــــــــــــاه پاسخ گویشان بوده ام.
بخاطر همه ی چشم پوشی هایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام.
بخاطر همه ی آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام.
مـن مـاننــد هـم سـن و سـالهاي خـويـش نيستـم ...
دلم گرفته...
مثل هوای ابری شهری خاموش
دلم تنگ است...
مثل آسمان بی ستاره ی شبی زمستانی...
حال دلم خوب نیست
خدایا
خسته ام...خسته...
به من جایی بده آنجا
حوالی ابرها
دیوار به دیوار کلبه ی ستاره ها
آنجا که همه جا نور است و نگار
می خواهم بخوابم
می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم
دلم گرفته...
دلم تنگ است
دلم پرواز می خواهد.....
تعداد صفحات : 5