loading...
تنهایی وسکوت

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 1 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

 در یک کوچه ی آشنا من تنها...


کوچه ای که بوی عطر یاس هایش نوازشگر تمامه احساسات شکسته ام میشود...


و من مست از محبتی که به روح خسته ام شده است...


شادمانه مانند کودکان به تکاپو می افتم...


ناگهان صفحه ی لی لی را روی زمین میبینم...


و بی درنگ وارد بازی میشوم...بازی ای که مرا در خود خواهد بلعید...


من اما چه تلخ خنده های مستانه ی کودکی ام جایشان را به اشک در سکوت و تنهایی میدهند...


چشمان اشکی ام را به سختی برای دیدن کسی میچرخانم....


اما...کسی نیست...هیچکس!


پرده ای از سیاهی آسمان آبی را میپوشاند و هر دم در انتظار باریدن....


اما نمیبارد...انگار میخواهد دلگرفت هایش را با سیاهی تنها سر من فریاد کند...!


گویا بیکس تر از من پیدا نکرده...


آری این همان جا بود که روزی بازندگی را به من هدیه کرد...


حال من در اینجا به دنبال چه میگردم...؟!!!


نکند خاطرات به جا مانده ام پاهایم را به این سو کشانده است...!؟

 

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 36 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)
دریا

دلش که بگیرد

سر می گذارد بر سینه ی ساحل

ابر

سر می گذارد بر شانه ی کوه

چشمه

سر می گذارد بر دامن دشت

اما من

وقتی تو نیستی

سر می گذارم

در دست های شعر

و با دلتنگی هایم 

قطره قطره

کلمه می شوم.

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 3 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

عکس های غمگین از لحظات تنهایی

این روزها که که می گذرد احساس میکنم که کسی در باد فریاد میزند 

احساس میکنم که کسی از عمق جاده های دور ... یک آشنای قدیمی ..

 

مرا صدا میزند .........

امروز و دیروز نداره ... احساست بد و خوب مکمل هم اند .. باید باشن 

دیروز خوب .. امروز خنثی .. دیروز بد .. فردا عالی 

یاد گرفتم نظاره گر احساساتم باشم .. اینجوری بهتره


ĦÂИĪЄĦ بازدید : 35 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)
دلت که شکست، سرت را بالا بگیری

تلافی نکن، فریاد نزن، شرمگین نباش ؛

 
حواست باشد
 
دلِ شکسته، گوشه‌هایش تیز است ؛

صبور باش و ساکت ؛

بغضت را پنهان کن، رنجت را پنهان‌ تر ؛

گاهی بازی زندگی اینگونه است ؛

بازنده فقط کسی است که بازی نکند …

15



ĦÂИĪЄĦ بازدید : 3 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)


 

*خدایـــــــــــــا*؛

 

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛

مرا ببخش …

 
 

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 2 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

ساده می گیرم


ساده می گذرم


بلند می خندم و با هر سازی میرقصم


نه اینکه دل خوشم!


نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!


مدتی طولانی شکســــتم، زمین خوردم،


سخــــتی دیدم، گــــریه کردم و حالا.......!!!


برای " زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام......!!!


روحم بزرگ نیــــست! دردم عمیــق است


می خندم که جای زخــم ها را کسی نبیند.......!!

 


 

 

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 3 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)
کم کم یاد خواهم گرفت !

با آدمها ........

همانگونه باشم ، که هستند ... !

همانقدر ...

خـــوب ....

گـــــــرم .....

مهـــــربان .....

و گاهی همانقدر ...

بـــد .....

ســــرد ...

تلـــــــــخ

 

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 41 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد
 
و نـــــــــــه خنــــــــده
 

نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد
 
و نـــــــه سکــــــــوت
 
آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس
 
رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی
 
♥خدایــــــا♥
 
تنهـــــا تــــو را دارم ...
 
تنهـــــــایم مگـــــــذار...

 

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 3 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)


همونایی که خنده هاشون گوش فلک رو کر میکنه همونایی هستن که صدای گریه های آرومشونو حتی بالشتشون نمی شنوه...!!!

ĦÂИĪЄĦ بازدید : 3 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

اگر غرور نبود؛
چشمهايمان به جاي لبهايمان سخن نميگفتند؛
و ما کلام محبت را در ميان نگاه‌هاي گه
گاهمان،
جستجو نمي کرديم..

 


تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 461